جانانجانان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

بر آستان جانان

الهی نامه

  الهی مامان فدات بشه،که اینقدر روز به روز شیرین تر و شیطون تر می شی...وقتی سرفه می کنی خودت می زنی پشت خودت(به تقلید از من و بابایی) و وقتی هم که سرفه ات تموم شده واسه اینکه ما بیشتر نازت را بکشیم الکی سرفه می کنی...   الهی مامان دورت بگرده که کمکم می کنی می ری وسایل خودت را می ذاری توی کشوی خودت..اما بعد باز می خواهی کمک کنی هرچی دم دستت هست را می ری می ذاری اون تو........   الهی مامان قربونت بره که تاز صدای موسیقی می شنوی شروع می کنی به رقصیدن.. و بقیه را هم واردار می کنی هم دست بزنند و هم به قول خودت نای نای کنند..دلبرکم   الهی مامان پیش مرگت بشه که وقتی باکنکت توی دستت پکید،متوجه نشدی چطور شد...
29 ارديبهشت 1392

کی می خواد بره حمام؟

                پی نوشت:لازم به ذکر می باشد این کودک کماکان به خوردن ماست علاقه فراوانی داردو حتی در مواقع بی اشتهایی شدید از خوردن نان خشک+ماست و نیز نان خشک+دوغ،استقبال فراوان به عمل می آورد.   ...
29 ارديبهشت 1392

در اومد از حموم يه دونه المـــــاس

        نیست آسان عشق جانان باختن دل فشاندن بعد از آن جان باختن عشق را جان دگر باید از آنک با جنین جان عشق نتوان باختن   خانوم خانوم،جیگر خانوم،جانان خانوم درد و بلات تو چشام،درد و بلات تو جونم..که اینقدر دوست داری بری حموم.............. وقتی من یا بابایی می ریم حمام می آیی پشت در وامیستی هی می گی.."حمممممممم.....ححححححممممممم" اینقدر هم صداتو لوس می کنی که دل آدم کباب میشه واست وقتی هم می بریمت حموم اول درست می شینی  و فقط با آب بازی می کنی..اما  یواش یواش یخت آب میشه می خواهی راه بری....   آخ آخ امان از موقعی که شامپو می ریزیم...
29 ارديبهشت 1392

کرشمه

            تو را من می سرایم تو را من میزدایم از غبار بی کسی ها تو را من می رسانم تا به اوج آسمانها تو را من دوست می دارم به قدر جانم ای جانان   خوشگلم،ستاره ام آسمونم،جانانم دلم میخواد خدارو ببینم و ازش بپرسم زمان خلقت تو به چی فکر میکرد که تو اینقدر قشنگ،دلربا،شیرین،رنگ،بامزه،مهربون و دوست داشتنی  شدی؟ دور چشمات بگردم.هزار بار گفته ام و هزار بار دیگه می گم و هزار بار دیگه هم خواهم گفت که چقدر لحظه به لحظه دوست داشتنی تر و عزیزتر می شی واسه ما.... الان هم درست و حسابی راه می ری،درست حسابی شیطونی می کنی...حرف می زنی(با همان ...
29 ارديبهشت 1392

تولد تولد تولدت مبارک

دختر قشنگم..الان یک ماه هست که به خاطر اسباب کشی و عید نوروزحسابی درگیرم و وقت نکردم واست مطلب بذارم   اما..فردا روز تولدت هست.....می خواستم بنویسم و بگم که تولدت مبارک..تولدت مبارک بهترین بهترین من دختر  خوبم که نام تو مرا همیشه مست می کند..بهتر از شراب..بهتر از تمام شعرهای ناب الان هم دارم می رم دنبال اینکه کارهای تولدت را ردیف کنم..می خوام واست یک جشن تولد بگیرم..عزیزترینم..بعدا همه عکسها را می ذارم و اتفاق ها را می نویسم...   تولدت مبارک و عشقتن
29 ارديبهشت 1392

دلبر،دلبرم...تاج سرم

      گلشن زیبا سخنان نرگس جانان من است گیسوی خوش طره آن مرز تن و جان من است واصف شهر را ببین در صدد بیان او مَنگ و کَر و کور و خموش از رُخ جانان من است نرگس بُستان لبش غنچه ای از رمز وجود کوش فرشته ای چو این دُرّ خوش الوان من است ...  ناز ناز خانم،شیرین خانم،جانان خانم شیطونکم..دلبرکم...اینقد اون پاهای تپلی تو را دوست دارم..وقتی می خواهی بخوابی پاهاتو می ذاری لب گهواره..و اون انگشتهای کشیده و چاق پاهات مثل یک ردیف مروارید کنار هم هست..آآآخ که تک به تک اونهارو دوست دارم.. وقتی می شونمت توی بغلم و دونه دونه انگشتها پاهتو می شمارم..تو هم هی به من نگاه می کنی و هی به ا...
29 ارديبهشت 1392

گلچهره من،ای مه آسا

          سر به سر از عشق جانان پر شدم لیک در وادی جانان گم شدم رو به هر سو می نهادم چون سراب آرزوهایم چو نقشی روی آب جام روزم تیرگی سر می کشید خستگی اندر درونم می خزید دستی از غیب آمد و دستم گرفت با نگاهش صد امیدم جان گرفت او مرا بر تختی از ایمان نشاند خستگی و رنج را از من براند اینک ای جان ساکن جانان شدی پرده دار کعبه ایمان شدی  قلبم،دلم،جانانم الهی فدات بشم،ایشالله پیش مرگت بشم عزیزترینم خیلی وقته که عکس و مطلب نذاشتم تو وبلاگت مامانی... می دونی چرا؟ آخر اومدن تو خیر و برکت محض بود و پاقدم حسابی پر برکت بود.. و ما خونه خریدیم..یک خونه قشنگ،شیک و ...
29 ارديبهشت 1392

همه جان و تنم،وطنم وطنم وطنم

                نام جاوید وطن صبح امید وطن جلوه کن در آسمان همچو مهر جاودان وطن ای هستی من شور و سرمستی من جلوه کن در آسمان همچو مهر جاودان بشنو سوز سخنم که هم آواز تو منم همه جان و تنم وطنم وطنم وطنم همه با یک نام و نشان به تفاوت هر رنگ و زبان همه شاد و خوش و نغمه زنان ز صلابت ایران جوان ابریشم،حریر،جانانم فدات بشم مادر..این مکانهایی که توی اصفهان می بینی...(مطمئنم وقتی بتونی اینها رو بخونی..همه این جاهای باستانی..تاریخی اصفهان را دیدی) یک گوشه از یک گنج بزرگ...آهان می دونم الان می پرسی گنج چیه.... جونم واست بگه که جون و عمرمی....گنج یک صندوق ب...
29 ارديبهشت 1392

شب یلدا و جانان در میان

          از غم عشقت دل شیدا دل شیدا شکست شیشه می در شب یلدا شب یلدا شکست بس که زدم خار مغیلان به کف خار مغیلان همه در پای شکست عزیزترینم،نازنینم،جانانم این اولین شب یلدای تو بود خوشگلم..امیدوارم هیچوقت روزگارت شب نباشه..همشه روزگارت به صافی آسمون آبی روزهای بهار و گرمای روزهای تابستون باشه روزی که شبش یلدا بود (روز چهارشنبه) مدارس و ادارات دولتی اصفهان به علت آلودگی هوا تعطیل بود و ما هم از فرصت استفاده کردیم با بابا و خاله مهتاب رفتیم میدان نقش جهان..که بعدا عکسهاشو همینجا می ذارم...... شبش هم با بابا بزرگ رفتیم هایپر مارکت و شام گرفتیم و بعدش هم اومدیم خونه بابابزرگ..سف...
29 ارديبهشت 1392